ردپای خیران این بار در خرابههای شادآباد | گلبهار و دخترانش از آلونک به آپارتمان رفتند
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۴۷۶۴۳
همشهری آنلاین _ رضا نیکنام : انگار زبانش بند آمده بود. نمیتوانست ترس درونیاش را قایم کند. از آن وقتها بودکه میگویند رنگ رخسار نشان میدهد از سر درون.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
صاحبخانه اسباب و اثاثیه را بیرون گذاشتمامان گلبهار، دست دخترانش را محکم میگیرد و زیر لب زمزمه میکند: «خدایا دیگر خسته شدهام، به خاطر این بچههای معصوم کمکم کن.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گلبهار به زحمت بغض گلویش را فرو میخورد به اسباب و اثاثیه کنج خرابه نگاه میاندازد و ماجرای پناه گرفتن در این آلونک را روی دایره میریزد: «تا چند ماه قبل در یک خانه اجارهای در شادآباد زندگی میکردیم. پول پیش اینجا را خیرین داده بودند، اما مخارج زندگی آنقدر بالا رفت که دیگر از پس اجارهخانه برنمیآمدیم برای همین پول پیش خانه کمکم از بین رفت تا اینکه یک روز دیدیم که ته جیبمان خالی شده و برای همین آقای صاحبخانه اسباب و اثاثیهمان را بیرون گذاشت. آن موقع خجالت میکشیدیم دوباره به خیریه مراجعه کنیم و به ناچار به این خرابه پناه آوردیم. بعد از آن با کمک دخترانم با نخاله و آشغال یک آلونک درست کردیم که حداقل از حمله سگها در امان باشیم.»
گلبهار حتی جان فریاد زدن نداشتدخترکوچکتر دست گذاشت روی شانه مادرش تا قوت قلبش در این روزهای سرد باشد. از خودم سوال میکردم که خب این زن و دو فرزندش چرا در این خرابه تنها زندگی میکنند و سرپرستی ندارند؟ اینکه شوهرش کجاست و چرا دور و برش نیست؟ انگار توی دلش به ما میگفت کجای کارید، از پارسال گذاشته و رفته. کجای کارید که من ... و این، همان موقعی بود که حس میکردم، الان است که عصبانی شود، از درد و غم این ایام، صدایش را بیندازد توی گلویش و تا جان دارد، جیغ و هوار بکشد سرمان، بلکه شاید کمیآرامتر شود. اما گلبهار حتی جان داد و فریاد هم نداشت. تندتند به خودش میگفت: «اصلا چرا جمشید رفت؟ عاشق شدنش چه بود و رفتنش برای چه؟ حالا که زن و بچهاش بیشتر از همیشه به او نیاز دارد.»
اگر بابا برگردد دیگر اذیتش نمیکنموقتی با گفتن اینها بهجایی نمیرسید، حس میکردم که حالش از هست و نیست زندگی به هم میخورد؛ از شوهری که سرنوشتش را هنوز نمیداند و از سگهای ولگرد که در این بیابان دست از سرشان برنمی دارند و باعث ترس دخترانش میشوند. دختر، ناراحتی مادرش را میبیند و به او امید میدهد: «بابا به خانه بر میگردد؟ قول میدهم که دیگر اذیتش نکنم! فردا برویم دنبالش؟» او دستانش را پرده چشمانی میکند که حالا میزبان اشکهای مرواریدیاش شده! گلبهار همانطور که دستان سرد دخترش را در دستان خودش میگیرد، میگوید: «آفرین دخترم، من هم مثل تو امیدوارم که پدرت خیلی زود برگردد.» و بعد نگاهش را به نقطهای دیگر از خرابه سر میدهد. انگار ته دلش به برگشتن جمشید امیدی ندارد!
جوهر خودکار از سرما یخ میزندیخ مجلس را میشکنم و از دخترها میپرسم: «درسمیخوانید؟» دختر بزرگتر همانطوری که گوشه روسریش را دور انگشتان کوچکش میپیچاند، میگوید: «من کلاس یازدهم هستم و خواهر کوچکترم دهم.» چشمان پر از تعجبم را جمعوجور میکنم و جوابش را با سوالی به خودش برمیگردانم : «چطور مدرسه میروید، مگر توی این آلونک سرد و خاموش میتوانید درس بخوانید!؟» نفسش را حبس میکند و میگوید: «خیلی سخت درس و تکلیف مدرسه را انجام میدهیم. گاهی سرمای هوا آنقدر زیاد است که جوهر خودکار یخ میزند و روی کاغذ نمینویسد!»
مادر، حرف دخترش را قطع میکند : «خب به دلیل مشکلی که داشتیم نمیتوانستیم دخترم را جایی ثبتنام کنیم! اما به لطف خیریه جوادالائمه (ع) و شهرداری توانستیم نرگس را در مدرسه ثبتنام کنیم تا از درس عقب نماند.»
میخواهم دکتر مغز و اعصاب شومسوال میکنم دوست دارید در آینده چکاره شوید؟ خواهر کوچکتر مهر سکوتش را میشکند: «دوست دارم دکتر مغز و اعصاب شوم! » میپرسم: «چرا دکتر مغز و اعصاب؟» بلافاصله میگوید: «میخواهم پدرم را رایگان معالجه کنم. تا وقتی به خانه برگشت دیگر بیخودی سر مادرم داد و فریاد نزند و با ما آرام و مهربان باشد؛ مثل محبت همه پدرها برای دخترانشان.» گلبهار، دعا میکند که دخترش به آرزویش برسد: «چون پدرش این اواخر خیلی عصبانی میشد، فکر میکند پدرش مریض است و مشکلش ناراحتی اعصاب و روان است! دخترم میداند وضعیت مالی ما چگونه است میداند که خرج دوا و درمان را نداریم! بچههایم دردهای خودشان را پنهان میکنند تا برای درمانشان نیازی به پول بیمارستان و دارو پیدا نکنند!»
فراهم شدن خانه به همت خیران دلسوزاز قضا حاج «محمدعلی ذاکری» و دوستانش که آدمهای خیریاند به این محل میآیند تا به این خانواده کمک کنند. آنها با حمایت و پشتیبانی معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری، مجمع خیران منطقه١٨ و حاج «مجید برزگر» از کمیته امداد امام خمینی (ره) یک واحد آپارتمان مسکونی مناسب و رایگان برای این خانواده تامین کردند که تا زمانی که لازم است با خیال راحت در آن زندگی کنند و نگران اجارهبها نباشند.
با فاش شدن ماجرا، یکهو چهره مادر و بچههایش در این بیابان بیآب و علف گل میاندازد. مادر حس خوبی دارد، انگار واقعا خدا صدایشان را شنیده، حتی خیلی زودتر از آن چیزی که فکرش را بکند. » گلبهار خانم لبخند میزند و میگوید: «باید ببخشید. اینجا هیچ وسیلهای برای پذیرایی نداریم.»
اسباب و اثاثیه این خانواده توسط کارگران شهرداری منطقه۱۸ و با خودرو از خرابهای که در محدوده شادآباد منطقه١٨ قرار دارد به آپارتمان مورد نظر منتقل و بانوی خیر و نیکاندیش تهرانی که با کمیته امداد همکاری تنگاتنگی دارد متعهد میشود که این زن و دخترانش بدون نگرانی در خانه جدیدشان زندگی کنند.
کد خبر 728655 برچسبها موسسه خیریه محله همشهری آنلاین همشهری محله شهرداری کمیته امداد تهران منطقه ۱۸ آسیب اجتماعی خیریه زنان بیخانمانیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: موسسه خیریه محله همشهری آنلاین همشهری محله شهرداری کمیته امداد تهران منطقه ۱۸ آسیب اجتماعی خیریه زنان بی خانمانی اسباب و اثاثیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۴۷۶۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف ردپای یک دایناسور ماموت در چین | یک شکارچی غولپیکر!
همشهری آنلاین -یکتا فراهانی: همان طور که شواهد نشان میدهد بسیاری از دایناسورها متابولیسم بیشتری شبیه پرندگان داشته اند. اما احتمالاً طول عمر نسبی آنها مانند خزندگان زیاد نبوده است.
اما دنیای ماقبل تاریخ چگونه بوده و چگونه بین اولین ظهور دایناسورها و انقراض دسته جمعی در پایان دوره کرتاسه تغییر کرده است.
دایناسورهای غیر پرنده بین ۲۴۵ تا ۶۶ میلیون سال پیش، در زمانی که به عصر مزوزوئیک معروف است، زندگی میکردند. این میلیونها سال قبل از ظهور اولین انسان مدرن، یعنی هومو ساپینس بوده است.
شکارچی غولپیکربه تازگی رد پاهایی از یک شکارچی غولپیکر که میتوانست همچنان بر فراز دیگر پسرعموهایش در پارک ژوراسیک بچرخد، پیدا شده است.
به نظر میرسد این دایناسور ماموت تا ۱۶.۴ فوت باشد (یعنی ۵ متر طول دارد) که ردپاهای قابل توجه آن در استان فوجیان چین پیدا شد و دهها میلیون سال پیش زندگی میکرد.
بیشتر بخوانیم :
پارک ژوراسیک
دیرینهشناسی را دریابیم
این دایناسورهای خونخوار از میمون ها باهوش تر بودهاند؟
بسیاری از شکارچیان کوچک بودند. بنابراین دانشمندان میگویند این کشف کمک میکند تا نشان دهیم بعضی گونهها میتوانند غول پیکر شوند.
دکتر آنتونی رومیلیو، دیرینه شناس در آزمایشگاه دایناسورهای دانشگاه کوئینزلند، میگوید: وقتی مردم به دایناسورهای رپتور فکر میکنند، به احتمال زیاد به آنهایی که در فیلمهای پارک ژوراسیک هستند فکر میکنند؛ شکارچیانی به اندازه انسان، عضلانی و تهاجمی.
اما این ردپاها توسط یک گروه بسیار باریکتر و باهوشتر از خانواده Velociraptor به نام Troodontids باقی مانده است که در اواخر دوره ژوراسیک در حدود ۹۵ میلیون سال پیش ظهور کردند
با توجه به اینکه بسیاری از شکارچیان کوچک بودند؛ بنابراین دانشمندان میگویند این کشف کمک میکند تا نشان دهیم بعضی از گونهها میتوانند غول پیکر شوند.
اما این رپتور حدود پنج متر طول داشت و طول پاهای او هم به ۱.۸ متر میرسید که بسیار بیشتر از اندازه رپتورهای تصویر شده در پارک ژوراسیک بود.
کشف متمایز و بی نظیر ردپای دایناسورهاتصور کنید چنین موجودی با سرعت تمام به سمت شما میآید! اول پاها و بعد ..در واقع این ردپاها در سال ۲۰۲۰ توسط یک تیم بین المللی از محققان در حال بررسی ردپای دایناسورها کشف شد.
این ردهای خاص دو انگشتی بودند و توسط محققان به عنوان شکل متمایز و بی نظیر توصیف شدند.
ترودنتیدهای بزرگ در جامعه دیرینهشناسیترودنتیدها دایناسورهای پرنده مانندی بودند که به نظر می رسیده تا حدود زیادی از گوشتخواران درنده بوده اند. دکتر رومیلیو میگوید: ما دریافتیم که این نوع مسیر از نظر ظاهر کاملاً از گونههای دیگر متمایز است بنابراین میتواند آن را کاملاً منحصر به فرد کند.
مفهوم ترودنتیدهای بزرگ اخیراً در جامعه دیرینهشناسی ظاهرشده است. استخوانهای کشفشده در آلاسکا حاکی از گرایش به غولپیکر شدن در نزدیکی دایره قطب شمال باستانی است؛ منطقهای که بهدلیل دورههای طولانی تاریکی زمستانی، رقابت گونهای بالقوه کمتری دارد.
اما یافتههای ما نشان میدهد که این غولهای رپتور بسیار بیشتر به سمت جنوب پرسه میزدند و پراکندهتر بودند.
جالب اینجاست که بعضی از تیم ها تحقیقاتی ما روی کوچکترین ردپای دایناسورهای جهان نیز کار کردهاند؛ مسیرهای رپتور در کره جنوبی که تنها یک سانتیمتر طول دارند.
این موضوع نشان میدهد محدوده اندازه باورنکردنی در میان دایناسورهای رپتور، سازگاری و تنوع زیست محیطی آنها را برجسته میکند.